۶ اسفند ۱۳۹۲، ۸:۵۷

نقش رسانه ها در زندگی اجتماعی امروز/ آيا محصول رسانه‌اي فاقد محتواي ارزشي وجود دارد

نقش رسانه ها در زندگی اجتماعی امروز/ آيا محصول رسانه‌اي فاقد محتواي ارزشي وجود دارد

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: نقش پررنگ رسانه‌ها در زندگی امروز بشر و موج‌هایی که توسط رسانه‌ها ایجاد می‌شود از جمله موج بیداری اسلامی، مهر تاییدی است بر تئوری مک‌لوهان مبنی بر این که «رسانه همان پیام است». بنابراین کیفیت رسانه، ضامن کیفیت پیام و محتوا خواهد بود.

چکیده:
گستردگی و نفوذ روزافزرون رسانه‏ هاي جمعي مدرن و محصولات آن به عنوان برجسته‏ ترين دستاوردهاي جهان صنعتي و فناوري‏هاي فرهنگي و ارتباطي پرنفوذ، همه پديده ‏ها و عناصر فرهنگي را به گونه‏ هاي مختلف پوشش داده است. كم و كيف اين ارتباط و آثار و نتايج حاصل از آن، پرسش‌ها و مباحث مهمي را به ميان كشيده و رسانه‏ پژوهان را به عرصه‏ هاي مطالعاتي جديدي سوق داده است. یکی از مهم‌ترین این مباحث، مفهوم کیفیت در رسانه و محصولات آن است. کیفیت یک مفهوم بین‌رشته‌ای  است که تقریبا همه رشته‌های علوم اجتماعی به ویژه علوم مدیریت، ارتباطات و رسانه‌ها را درنوردیده است. در اين نوشتار ابتدا به اجمال تعریفی از مفهوم کیفیت در صنعت، مدیریت و... ارایه کرده و سپس به بررسی کیفیت در محصولات رسانه‌ای می‌پردازیم تا تصويري هرچند كلي از فضاي حاكم بر اين مقوله ترسیم شود. در ادامه با معرفی 3 دسته‌ی تولیدکننده، مخاطب و گروه مرجع و انتظارهای هر گروه از یک محصول رسانه‌ای با کیفیت، شاخص‌های عینی محصول رسانه‌ای کیفی از جمله کیفیت محتوا، کیفیت اطلاعات، رعایت اخلاق، جاذبه شکلی محصول و... را بررسی خواهیم کرد.

کلیدواژه: رسانه، محصولات رسانه‌ای، کیفیت، محتوا
 
مقدمه
در دنیای پیچیده و رو به گسترش رسانه، هرگاه سخن از كيفيت به ميان مي‌آيد، در وهله نخست اين پرسش مطرح مي‌شود که مفهوم کیفیت در عرصه رسانه چیست؟ همچنین پارامترهاي سنجش كيفي محصولات رسانه‌ای چيست و ما چه زمان مي‌توانيم سيستم جاري در رسانه را با كيفيت بدانيم و چه زمان فاقد كيفيت؟! در واقع اين پارامترها ابزارهايي هستند كه توسط آن‌ها مي‌توان پديده‌اي به نام رسانه را مورد ارزيابي قرار داد و صعود و نزول آن را نسبت به يك روال مشخص تعيين کرد. پارامترهاي بررسی کیفیت محصولات رسانه‌ای بسته به زمان و مكان، داراي اشكال گوناگوني هستند، اگرچه همه آن‌ها براي سنجيدن كيفيت رسانه اعم از تصویری، شنیداری، مکتوب، مجازی و... كارآمد می‌باشند.
 
كيفيت معلولي است كه همواره نيازمند وجود علت‌هاي مختلفِ متمايز يا مرتبط با يكديگر است. وقتي صحبت از كيفيت يك محصول به ميان مي‌آيد بايد به اين توجه شود كه چه عامل يا عواملي باعث افزایش سطح كيفي آن محصول می‌شود. اگر اين عوامل شناخته شود و اگر بپذيريم كيفيت، مهم‌ترين شاخص جذب مخاطب به سمت محصول است، به راحتي مي‌توان راه نفوذ در ميان خواستاران محصول مورد ‌اشاره را يافته و از سایر رقبا پیشی گرفت.
 
رسيدن به كيفيت مطلوب، در گرو شناخت اين عوامل، بازخواني و تقويت آن‌ها به منظور نيل به يك محصولِ مخاطب‌پسند است. اين فرمولِ سرآمدي در بازار محسوب شده و براي همه محصولات (از جمله محصولات رسانه‌ای)، يكسان عمل مي‌كند. يك محصول رسانه‌ای زماني مي‌تواند مخاطب داشته باشد كه به كيفيت بيانديشد و «كيفي‌نگري» را سرلوحه کار خود قرار دهد. به‌عبارت ديگر نگرش كيفي، از خود كيفيت با اهميت‌تر است، چون وقتي مي‌توان محصولي استاندارد به بازار عرضه كرد كه به كيفيت باور داشت و رمز اين باور، در نگرشي كيفي نهفته است.
 
مفهوم کیفیت
کیفیت و مفاهیم مشتق از آن مثل کیفی‌سازی و ارتقای کیفی، اگرچه مفاهیمی ساده و تک‌وجهی به نظر می‌رسند اما همانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم اجتماعی و انسانی تفاسیر گوناگونی دارند. کیفیت در لغت به معنی چگونگی، چونی، صفت ‌و حالت چیزی است. خاستگاه اولیه کیفیت، بخش صنعت بوده، اما این مفهوم اکنون مفهومی بین‌رشته‌ای است و تقریبا همه رشته‌های علوم اجتماعی به ویژه علوم مدیریت، ارتباطات و رسانه‌ها را شامل می‌شود. اندیشمندان مختلف تعاریف متفاوتی از «کیفیت» ارایه کرده‌اند. «ابوالفتح لامعی» در کتاب مبانی مدیریت کیفیت، کیفیت را چنین تعریف کرده است: «کار را درست انجام دادن و به نیازها و انتظارهای مشتریان پاسخ دادن» (لامعی، 1385: 36). «آرماند .وی فاینبام»  یکی از پیشگامان روش‌های مدیریتی موسوم به «مدیریت جامع کیفیت»  در کتاب کنترل کیفیت جامع ، این واژه را چنین تعریف کرده است: «کیفیت یعنی توانایی یک محصول در برآوردن هدف موردنظر یا حداقل هزینه ممکن» (رضاییان، 1384: 64). نگاهی به تعاریف سایر اندیشمندان که عمدتاً علمای مدیریت می‌باشند، نشان می‌دهد در همه این تعاریف نقطه مشترک، توانایی محصول تولیدی در جذب مشتری (به مفهوم عام) با کمترین هزینه و بیشترین سود است. 
 
در یک نگاه کلی کیفیت عبارت است از برآورده کردن نیازهای تصریح شده یا تلویحی در ارایه یک خدمت یا محصول. به عبارت دیگر یک محصول یا خدمت خاص قرار است نیاز یا نیازهایی از مشتریان خود را پاسخ دهد. این‌که خدمت یا کالای مدنظر به چه میزان در تامین این نیاز موفق می‌شود، نشان‌دهنده میزان کیفیت است (رجب‌بیگی، 1384: 54). بنابراین از این منظر، کیفیت مجموعه ویژگی‌های یک خدمت یا محصول است که توانایی آن را در تامین نیازهای اعلام شده یا اعلام نشده مشتری نشان می‌دهد.
 
کیفیت در محصولات رسانه‌ای 
به رغم سادگی تعریف کیفیت و محصول کیفی در صنعت و خدمات، در تولیدات رسانه‌ای تعریف کیفیت به دلیل پیچیدگی متغیرهای اثرگذار دشوار می‌نماید، به همین دلیل رویکردهای گوناگون تعاریف متفاوتی از کیفیت در مورد محصولات رسانه‌ای ارایه کرده‌اند.
 
رویکردهای اثبات‌گرا  همانند نظریه‌های کیفیت در حوزه صنعت و خدمات، کیفیت را صرفا «برآورده کردن انتظار مخاطب» قلمداد می‌کنند و نقشی برای انتظار کارگزاران رسانه‌ها در تعریف محصول کیفی قایل نیستند؛ در حالی که نظریه‌های هنجاری کیفیت را با در نظر گرفتن سه عنصر و متغیر مهم یعنی فرد، دولت و جامعه تعریف می‌کنند (مانی‌فر، 1383: 131). بر اساس نظریه‌های «هنجارگرا»  محصول کیفی رسانه‌ای، محصولی است که هم نیازهای مخاطب را پاسخ گوید و هم مصالح و سیاست‌های کارگزار رسانه‌ای (دولت، موسسه خصوصی و آگهی‌دهنده) را در خود بازتاب دهد.
 
رویکردهای اثبات‌گرا بر این نکته تاکید دارند که با تولید انبوه پیام بدون توجه چندان به ساختار ارزشی و هنجاری جامعه، طیف‌های مختلف مخاطبان به منبع پیام جذب می‌شوند. این رویکرد به دلیل فقدان نگاه جوهرگرایانه و مبتنی بر معیار ارزشی بازار، رقابت رسانه‌ای را همانند بازار رقابت اقتصادی و صنعتی می‌داند که در آن رابطه داد و ستد و «مبادله محض»  حاکم است. رویکرد پوزیتیویستی کیفی‌سازی تنها «نیاز» مخاطب را معیار و اصل راهنمای تولید می‌داند و برای سایر اصول از جمله اصول اخلاقی چندان ارزشی قایل نیست. در مقابل رویکرد هنجاری اگرچه نگاهی رقابتی به فرایند تولید دارد، اما همزمان چند دغدغه‌ی محوری دارد و اعمال این دغدغه‌ها (معیارها، اصول اخلاقی، قوانین و...) را در فرایند تولید و تلاش برای جذب مخاطب در این چارچوب در دستور کار قرار می‌دهد (Kellner, 2001:117).
 
در حالی که در رویکرد نخست کسب سود، ایجاد سرگرمی و پیروزی در رقابت با سایر رسانه‌ها در عرضه محصول فرهنگی اهمیت دارد، در رویکرد دوم «جذب مخاطب» «قابلیت اقناع»، «اثربخشی» و «جامعه‌پذیری» مفاهیمی محوری هستند. از این رو از دیدگاه برخی از محققان هنگامی که محصول رسانه‌ای تولید شده (محصول رسانه‌ای رادیویی، تلویزیونی، خبری، کتاب و...) بتواند پیام مورد نظر را به مخاطب بدهد و بر او اثر پایدار بگذارد، واجد «کیفیت» است. اینجاست که تعریف «مارشال مک‌لوهان» از رسانه با این مضمون که «پیام همان رسانه است و رسانه همان پیام است» اهمیت خود را نشان می‌دهد. طبق تعریف مک‌لوهان وسيله ارتباطي از دو قسمت تشكيل يافته است: 1) خود وسيله و تأثيرات آن 2) پيام و تأثير پيام. بیشتر محققان و نظريه‌پردازان مخالف مك لوهان فقط به تأثير پيام توجه کرده و براي تأثير وسيله هيچ ارزشي قائل نشده‌اند، اما مك‌لوهان تأثير وسيله ارتباطي را بيشتر از پيام دانسته و مي‌گويد: «وسيله پيام است. اين وسيله است كه ما را تغيير مي‌دهد. اين وسيله است كه بر ما حكومت مي‌كند.» (رشيدپور 1352 ص 10). اين به آن معنا است كه وسيله ارتباطي بدون در نظر گرفتن پيام آن، بر جامعه و بر افكار يكايك مردم اثر خواهد داشت. وي مي گويد: «آن‌چه فراموش مي‌شده و شايد هنوز هم اقبال عمومي موسسات علمي را به درستي به خود جلب نكرده، تأثير وسيله ارتباطي عصر و دوره حاضر است كه صرف نظر از پيام يا محتواي خود، هر يك به گونه‌اي در خصوصيات اجتماعي و مهم‌تر از آن روانيِ فرد فردِ مردم اين قرن اثرات قابل ملاحظه‌اي بر جاي گذاشته‌اند.» (رشيدپور 1352 ص 14).
 
رشيدپور در اين رابطه مي‌گويد: «در حالي كه بیشتر جامعه‌شناسان امروزي انسان را خالق وسايل ارتباطي و حاكم بر آن‌ها مي‌دانند، مك‌لوهان رابطه را يك‌سره معكوس و دگرگون به حساب مي‌آورد و آدمي را سخت تأثير بخش از وسايلي مي‌داند كه ارتباط او را با محيط ممكن مي‌سازد» (رشيدپور 1352 ص 19). مک‌لوهان به این نکته اشاره می‌کند که امروز مهم نیست که چه می‌گویی، مهم این است که چگونه می‌گویی. این همان چیزی است که در ادبیات نمایشی و داستانی غلبه فرم بر محتوا خوانده می‌شود؛ یعنی تا زمانی که فرم ارایه از کیفیت مناسب برخوردار نباشد، محتوا هر قدر هم با کیفیت و متعالی باشد، پیام به مخاطب منتقل نخواهد شد. در واقع کیفیت رسانه و فرم و روشی که از طریق آن یک پیام بیان می‌شود، از خود پیام مهم‌تر است.
 
مک‌لوهان با نظریه «رسانه همان پیام است»، بحث روش‌شناسی را پیش می‌کشد. روش‌شناسی ابتدا در علوم تجربی به کار رفت و کم‌کم راه خود را به علوم انسانی نیز باز کرد تا جایی که اکنون برای تعریف یک علم از روش‌شناسی استفاده می‌کنند و به عنوان مثال برای تعریف علم فلسفه می‌گویند فلسفه روشی است برای... و همین‌طور دیگر علوم. در بحث رسانه نیز روش‌شناسی از اهمیت بسیاری برخوردار است. چه روشی را برای اطلاع‌رسانی، روشن‌گری اذهان عمومی، اقناع مخاطب و... انتخاب می‌کنیم؟ از ديد مك لوهان كليه وسايل ارتباطي توسعه و امتداد پاره‌اي از قواي ذهني آدمي است، بنابراين با توجه به اين‌كه هر وسيله يكی از حواس ما را بيشتر تحت تأثير قرار مي‌دهد، مي‌توانيم به نقش و تأثير آن وسيله ارتباطي پي ببريم. از ديد مك‌لوهان كتابت امتداد چشم، راديو امتداد گوش و تلويزيون امتداد چشم و گوش است و اين استفاده از حواس‌هاي گوناگون تأثيرات گوناگوني نيز دارد. وی در اين باره مي‌گويد: هر گاه يكي از حواس به دليل استفاده بيشتر از يكي از وسايل ارتباطي توسعه پيدا مي‌كند، نحوه تفكر و رفتار ما عوض مي‌شود. در نتيجه جهان را با آن‌چه در اوست به گونه‌اي متفاوت درك مي‌كنيم (رشيدپور 1352 ص 31).
 
به طور مثال دنياي كتاب، دنياي خطوط مستقيم و پشت سرهم، دنياي اعتقاد به فرضيه‌هاي ثابت و معلوم بود. تلويزيون دنياي ديگري در اختيار نسل امروزي قرار داد كه با خط‌هاي مستقيم و پشت سرهم (با فاصله ثابت) ارتباطي ندارد. يعني تلويزیون انسان را از دوره منطق خطي به سوي منطق موزاييكي سوق داده است (رشيدپور 1352 ص 17).
گزاره‌های فوق نشان می‌دهد، محصول کیفی رسانه‌ای:
1. حاصل یک فرایند است.
2. متناسب با نیاز مخاطب جهت‌دهی می‌شود.
3. باید بتواند رضایت مخاطب را جلب کند.
4. باید بتواند اهداف تولیدکننده را تامین کند. 
5. در عرصه‌ای رقابتی به مخاطب عرضه می‌شود.
6. دارای اثرگذاری باشد.
7. از روشی مناسب برای انتقال پیام استفاده می‌کند.
 
نمودار(1) مؤلفه‌های کیفیت در رسانه را نشان می‌دهد. کیفیت هر دو متغیرهای شکلی و محتوایی را شامل می‌شود و همه‌ی فرایندهای پیش از محتوا و پس از محتوا را در برمی‌گیرد. محصول کیفی رسانه‌ای از این منظر محصولی است که هم فرایند شناخت نیاز مخاطب تا جلب رضایت وی و اثرگذاری مورد انتظار را طی می‌کند و هم می‌تواند «انتظار مخاطب» (شامل توده مردم و آگهی‌دهندگان) و «انتظار تولیدکننده محصول رسانه‌ای» را برآورده کند. بر این اساس «کیفیت» در عرصه فرهنگ و رسانه مبتنی بر 2 نوع انتظار است. نوع اول انتظار از دید منبع تولید و عرضه محصول (رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی) و متمرکز بر «کیفیت محصول ارایه شده و توانایی آن در تحقق اهداف مورد نظر» است و نوع دوم مبتنی بر کیفیتِ «دریافت شده و توانایی آن در ارضای نیاز مخاطب».
 
این دو دسته انتظار را با بهره‌گیری از نمودار شماره یک می‌توان به شرح زیر ارایه کرد:
الف: انتظارات مخاطب از محصول کیفی
- توانایی محصول در پاسخ‌گویی به نیازهای سه‌گانه (سرگرمی، آگاهی‌بخشی و تولید دانش)
ب: انتظارات تولیدکننده محصول رسانه‌ای
- جذب مخاطب در رقابت با سایر تولیدکنندگان آثار رسانه‌ای
- انتقال ارزش‌ها و هنجارها و جامعه‌پذیری هدفمند
- تعلق خاطر و وابستگی مخاطب به منبع پیام (تولیدکننده اثر رسانه‌ای)
- تکرار و مداومت داد و ستد پیام
- اقناع و اثرگذاری پایدار
ج) گروه‌هاي مرجع و محصول كيفي
در كنار توليدكننده و مصرف‌كننده‌ی محصولِ رسانه‌اي، طيفي از مخاطبان نيز وجود دارند كه اگر چه خود در معرض پيام توليد و عرضه شده قرار مي‌گيرند، اما در عين حال كنش‌گري فعال محسوب مي‌شوند كه فراتر از نگاهِ مخاطب «حتي مخاطب فعال» به كيفيت مي‌نگرند. به عبارت ديگر گروه‌هاي مرجع، ناظران و داوراني هستند كه نه به رسانه‌ها و عرضه‌كنندگان محصول و نه به مصرف‌كنندگان وابسته‌اند، بلكه از توانايي ارزيابي و اجتهاد در مورد ميزان موفقيت محصولات در اثرگذاري بر مخاطب، اقناع مخاطب و نيز تحقق اهدافي كه از توليد و عرضه دنبال مي‌شده، برخوردارند. ميزان توانايي يك اثر رسانه‌اي در جذب اين گروه‌ها (نخبگان، كارشناسان، منتقدان حوزه‌هاي ادبي، مسئولان ارشد برخي نهادها و مؤسسات و...) يكي از دیگر ملاك‌هاي مهم سنجش كيفيت محسوب مي‌شود.
 
آيا محصول رسانه‌اي فاقد محتواي ارزشي و هنجاري وجود دارد؟
رويكرد اثبات‌گرا بر ارزش آزاد تاكيد مي‌كند و همين تأكيد خود گوياي وجود جوهر يا به عبارت روشن‌تر نگاه ايدئولوژيك در اين ديدگاه است. به عبارت ديگر رويكرد اثبات‌گرا در قالب اين استراتژي، ارزش‌ها و هنجارهايي بازتوليد مي‌كند كه هويت جديدي را القا و هويت‌هاي رقيب را نفي می‌نماید. آن گونه كه انديشمندان مطالعات فرهنگي مطرح كرده‌اند نمی‌توان هيچ محصول رسانه‌اي يافت كه با خود پيام هنجاري و ارزشي نداشته باشد. به گفته «رولان بارت» از انديشمندان مشهور و نظريه‌پرداز نشانه‌شناسي، امروز هر محصول توليدي حتي با رويكرد صنعتي نيز خود يك «فرهنگ» و يك «رسانه» محسوب می‌شود كه درصدد است مشتري را بر اساس ارزش‌ها و هنجارهايي كه در كانون آن «مصرف انبوه» قرار دارد جامعه‌پذير كند (بارت، 1373: 59). «ژان بودريار» نيز در كتاب معروف خود «نظام آبجکت»  بر اين باور است که مد، تكنولوژي و همه ابزارهاي نوين مدرنيته كاركردي ايدئولوژيك دارند (Baudrillard, 1988:23) و در اين ميان رسانه‌ها به مرحله‌اي رسيده‌اند كه ديگر نمی‌توان از محصولات رسانه‌اي واقعي سخن گفت بلكه بايد از «حد واقعيت» سخن به ميان آورد.
از نظر بودريار محصولات رسانه‌اي به گونه‌اي توليد و عرضه می‌شوند كه تنها شكلي از واقعيت را دارند اما محتواي آن‌ها خود «واقعيتي جديد» محسوب می‌شود كه نه تنها هيچ نسبتي با اصل واقعيت ندارد، بلكه بازتاب‌دهنده اراده معطوف به منافع توليدكننده است (محمدي شكيبا، 1384: 163).
 
با اين توصيف به رغم تفكيك ديدگاه‌ها و رويكردهاي مختلف می‌توان گفت محصول رسانه‌اي، زمينه‌پرورده، مكان‌پرورده و زمان‌پرورده است. به عبارت ديگر محصول رسانه‌اي محصولي هنجار است و بازتاب نياز مخاطب در جغرافياي فرهنگي، سياسي و اجماعي خاص محسوب می‌شود. اگرچه در توليد شكليِ محصولات فرهنگي نوعي تبادل بين حوزه‌هاي جغرافيايي مختلف وجود دارد و بهره‌گيري از اين روش‌ها و ابتكارات نوين در پرداخت شكلي و محتوايي ضرورتي اجتناب‌ناپذير است؛ اما در محتواي پيام، الزامات زمينه اجتماعي بايد رعايت شود و نمی‌توان قواعد و هنجارهايي را كه به طرد و نفي هويت توليدكننده به عنوان يك ساختار مستقل اجتماعي منجر می‌شود، در فرايند توليد و عرضه محصول فرهنگي به كار گرفت.
 
از اين منظر كالاي رسانه‌اي آن گاه از كيفيت برخوردار است كه بتواند مولدِ «معنايي» باشد كه ضمن تامين انتظار مخاطب، انتظار توليدكننده و ساختار ديني، اجتماعي و فرهنگي محل توليد و عرضه را نيز برآورده كند.
 
شاخص‌هاي عيني محصول كيفي رسانه‌اي
محصول كيفي در حوزه رسانه داراي وجوه مختلف محتوايي و شكلي است. همان‌گونه كه محصول نهايي بايد از «كيفيت برخوردار باشد»، هر یك از اجزا و عناصر شكل‌دهنده‌ محصول فرهنگي نيز لازم است از استانداردهاي قابل قبول و موثر در بهبود كيفي محصول نهايي، برخوردار باشد. طي دهه اخير ده‌ها مؤسسه تخصصي بين‌المللي تلاش كرده‌اند شاخص‌ها و استانداردهاي محصولات كيفي رسانه‌اي را استخراج و به عنوان قواعد عام و جهان‌شمول  براي توليد اين دسته از محصولات ارائه دهند. به عنوان مثال مؤسسه ISAS يكي از مؤسسات طراحي مديريت كيفيت در محصولات رسانه‌اي بيش از 12 شاخص شكلي و محتوايي معرفی كرده است (ISAS 2007:2-52). اگرچه هر رسانه و محصول فرهنگي داراي ويژگي‌ها و قابليت‌هاي خاص خود است؛ اما برخي از مهم‌ترين شاخص‌هاي شكلي و محتوايي مشترك كيفيت در محصولات رسانه‌اي (راديو، تلويزيون، اخبار و رسانه‌هاي مكتوب) به شرح ذيل است: 
 
1. كيفيت محتوا
از نظر محتوايي محصول رسانه‌اي از يك سو بايد بتواند انتظار توليدكنندگان و از سوي ديگر انتظار مخاطبان را برآورده كند. 
الف: كيفيت محتوا از نظر مخاطبان
- پاسخگويي به نياز مخاطبان (خوانندگان، شنوندگان و بينندگان) در حوزه‌هايي چون اطلاعات، شفاف‌سازي، ايجاد فرصت‌هاي اجتماعي مفيد و توانمندسازي مخاطبان براي مديريت زندگي و مشاركت‌شان در جامعه. به عبارت ديگر اثر رسانه‌ای به لحاظ محتوايي باید انگیزه و نیاز لازم برای مراجعه به محصول را در مخاطب (طيف مختلف مخاطبان با تركيب متفاوت‌شان) ایجاد كند. اين نياز در برخي موارد مادي و برخي موارد معنوي است.
ب: كيفيت محتوا از نظر توليدكنندگان 
- تأمين اهداف توليدكنندگان آثار (روزنامه‌نگاران، مديران رسانه‌ها، دولت‌ها و...)
- رعايت هنجارها و قواعد جامعه
- كمك به توسعه دانش در جامعه
- فراگيري و پاسخ‌گويي به همه اقشار (نخبگان، زنان، جوانان، اقوام و...)
- توجه به ارائه مطالب مؤثر در توسعه فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي جامعه 
- هدايت مخاطبان به سمت تجربه‌هاي مفيد
- توان رقابت با رسانه‌هاي رقيب و مهاجم به لحاظ اجتماعي
- ماندگاری پيام در عين تأمين انتظار زودگذري مخاطب
 
2. كيفيت اطلاعات
ارائه اطلاعات واقعي، قابل اعتماد و تازه، ويژگيِ مهم محصول كيفي رسانه‌اي است. اطلاعات قابل اعتماد در محصولات فرهنگي نه به عنوان «توليد محض» بلكه به عنوان سرمايه‌اي اجتماعي و منفعت مشترك براي همه اعضاي جامعه محسوب می‌شود. چنين نگاهي به اطلاعات با لحاظ دو دسته انتظار مخاطبان و توليدكنندگان و يك گروه ناظر يعني نخبگان و گروه‌هاي مرجع به وجود می‌آید. اطلاعات بايد با شفافيت كامل ارایه شود؛ اما هنگامي كه ارایه اطلاعات، «سرمايه اجتماعي عمومي» يا «مصالح ملي» را خدشه‌دار می‌کند، مفهوم كيفيت كمي از نگاه مخاطب محور فاصله مي‌گيرد و منافع عمومي را نمايندگي می‌کند.
 
البته اين تغييرِ جهت، مشمولِ «قاعده‌ی استثنا» در توليد اطلاعات است و حذف شرايطِ به وجود آورنده‌ی نگاه انقباضي، نقطه بازگشت به وضعيت «نگاه مخاطب‌محور» محسوب می‌شود. دسترسي آسان و برابر براي همه افراد جامعه، سرعت در انتقال اطلاعات و بي نياز كردن مخاطب از مراجعه به ساير منابع رسانه‌اي از ديگر محورهايي است كه اطلاعات يك اثر فرهنگي يا رسانه‌اي را از نظر مخاطب واجد كيفيت می‌کند. از نظر توليدكنندگان نيز اقناع مخاطب با توليد ارزش‌ها و هنجارهاي بنیادین جامعه و توسعه امنيت عمومي و ملي از جمله ويژگي‌هاي محصول كيفي از نظر اطلاعات است.
 
3. رعايت اخلاق
- توجه به اصول اخلاقی مورد احترام اعضای جامعه 
- بي‌طرفي در انعكاس مطالب
- توجه به مباني شكل‌دهنده منافع ملي، هويت مذهبي، ملي و قومي
- احترام به حقوق خصوصي و عمومي
طبيعي است رعايت اخلاق، جزیي از فرايند هر توليد رسانه‌اي است. رعايت اصول اخلاقي ياد شده، هر دو نگاهِ «مخاطب‌محور» و «رسانه‌محور» را در خود دارد. محورها و مصاديق قواعد اخلاقي هر جامعه‌اي را قواعد، ارزش‌ها و هنجارهاي كلي آن جامعه مشخص می‌کند و طبیعی است که «حاکمیت» به عنوان ناظر اجرای این قواعد، محصولاتی را کیفی می‌داند که به توسعه روزافزون قواعد، هنجارها و ارزش‌هاي اساسي كمك كند. به عبارت ديگر محصول كيفي در اين شرايط محصولي محسوب می‌شود كه ضمن رعايت اصول اخلاقي مورد پذيرش جامعه از مخاطبان گذر كند و در نهايت به توليد و بازتوليد ارزش‌ها و هنجارهاي موجود منجر شود.
 
4. جاذبه شكلي محصول
- بهره‌گيري از تكنولوژي‌هاي نوين در مراحل مختلف توليد اثر (توليد تا پخش يا انتشار) 
- بهره‌گيري از ابزارهاي مناسب براي تصويربرداري، تدوين و انتشار محصول
- رعايت اصول حرفه‌اي در توليد. نورپردازي، صحنه‌پردازي و... در رسانه‌هاي تصويري، صفحه‌آرايي، بهره‌گيري از عنصر گرافيك و... در رسانه هاي مكتوب و فضاي مجازی و...
مؤسسه‌های كيفي‌سازي افزون بر اين شاخص‌ها، چندين مؤلفه و شاخص ديگر را متناسب با رويكردهاي معرفت شناختي خود، به عنوان شاخص‌هاي محصول كيفي رسانه‌اي مطرح كرده‌اند. تحقق انتظار آگهي‌دهندگان، ارتباط مداوم با عموم مخاطبان، ارتباط با نهادهاي عمومي دولتي و غيردولتي، شفافيت، طراحي ساختار سازماني مناسب و آموزش مداوم كاركنان از این جمله‌اند.
 
رويكردها و شاخص‌هاي ياد شده نشان مي‌دهد محصول رسانه‌اي آن‌گاه «كيفي» است كه با تكيه بر مؤلفه‌هايي چون «مخاطب»، «فناوري‌هاي مناسب»، «توجه به ارزش‌ها و هنجارها»، «اصول سازماني و حرفه‌اي» و «رسانه‌هاي رقيب»، نتیجه‌ای ارائه دهد كه افزون بر جلب نظر سياستگذاران و مسئولان محيط توليد، رضايت مخاطبان را نيز به دست آورد و اثري پايدار بر ذهن آن‌ها بگذارد.
 
مجموعه‌های چندرسانه‌ای ، قابلیت‌ها و كاربردها
در بحث کیفیت در محصولات رسانه‌ای، به طور قطع می‌بایست به نقش سیستم‌های چندرسانه‌ای توجه ویژه‌ای نشان داد. معنای اصطلاح «چندرسانه‌ای»، عبارت است از انتقال اطلاعات و پیام از طریق چند رسانه در كنار یكدیگر. به عبارتی تاثیرگذاری همزمان دو یا چند رسانه بر یك شخص، برای رسیدن به یك هدف خاص، چندرسانه‌ای نامیده می‌شود. این رسانه‌ها می‌توانند شامل انواع داده‌ها مانند متن، صدا، گرافیك، انیمیشن، تصاویر ثابت و متحرك و... باشند كه توسط فن‌آوری ارتباطات و رایانه، كنترل می‌شوند.
 
چندرسانه‌ای را می‌توان مجموعه‌ای دانست كه توان پردازش دست‌کم دو رسانه از رسانه‌های مورد اشاره را به صورت همزمان و یكپارچه داشته باشد. همچنین یك مجموعه چندرسانه‌ای به دو صورت غیرتعالمی  و تعاملی  قابل استفاده است. در حالت اول، سیستم فقط می‌تواند به صورت یك‌طرفه مورد استفاده قرار گیرد، یعنی كاربر تنها می‌تواند به صورت یك‌طرفه از اطلاعات و برنامه هایی كه به كمك رسانه‌های مختلف در اختیار او قرار می‌گیرد، استفاده كند. در حالت دوم، چنانچه مجموعه چندرسانه‌ای به یك مركز اطلاع‌رسانی متصل شده و با آن هماهنگی داشته باشد، كاربر می‌تواند ارتباطی دوطرفه و متقابل با سیستم داشته باشد و روی آن اثر بگذارد و اطلاعات ارائه شده از هر نوع را با توجه به نیاز خود تغییر دهد. 
 
فلسفه به وجود آمدن چندرسانه‌ای کیفیت بخشی به محصولات رسانه‌ای و اقناع بخشی به ذهن مخاطب است. صنعت نوین چندرسانه‌ای، افق روشنی را پیشروی رسانه‌های نوین گشوده است. در سیستم‌های چندرسانه‌ای، اساس بر این است كه با توجه به نوع مخاطب و نوع ارتباطی كه مورد نظر است، دو یا چند رسانه را در كنار یكدیگر به كار گیرند به طوری كه از تلفیق آن‌ها، نقاط ضعف هر یك با استفاده از نقاط قوت دیگری جبران شود و انتقال مفاهیم، سریع‌تر و بهتر انجام گیرد (سایت راسخون).
 
نقش رسانه‌ها در زندگی اجتماعی امروز
شاید بهترین مثال برای بیان تاثیرگذاری رسانه‌ها، انقلاب‌های مردمی کشورهای خاورمیانه و آفریقا و جنبش بیداری اسلامی باشد. بسیاری از ژورنالسیت‌ها و صاحب‌نظران این انقلاب‌ها را فیس‌بوکی و توییتری می‌نامند. توماس فریدمن  در ستون هفتگی‌اش در نیویورک تایمز می‌نویسد: با فیس‌بوک می‌توان موج انقلابی به راه انداخت، اما نمی‌توان به این موج پس از رسیدن به ساحل مسیر بخشید. وی معتقد است شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های جدید در قامت یک شتاب‌دهنده به موجی که به دلایل گوناگون در خاورمیانه و آفریقا ایجاد شده، ظاهر شده‌اند. با آغاز نخستین جرقه‌های انقلاب در تونس، نقش رسانه‌ها به ویژه ماهواره‌های محلی در همراهی با آن‌ها کاملاً مشهود بود. بسیاری از شبکه‌های ماهواره‌ای داخلی این کشورها، تصاویر اعتراض‌ها و تغییر زندگی مردم در جریان انقلاب و سپس استقرار ثبات و امنیت را به تصویر کشیدند. نقش این شبکه‌ها هنگامی پررنگ‌تر شد که سران سیاسی و رهبران انقلابی درصدد تشریح برنامه‌ها و مواضع خود و صدور بیانیه‌های مهم خود برآمدند و این شبکه‌ها به منبع اصلی ارائه اخبار و تحولات و آگاهی رویکردها و افکار عمومی تبدیل شدند.
 
علاوه بر تحول رویکردهای رسانه‌ای در جریان انقلاب‌های مردمی اخیر در برخی کشورهای عربی، تعداد شبکه‌های ماهواره‌ای و نیز فعالیت و تأثیرگذاری آن‌ها نیز دو چندان شد. باید توجه داشت که رسانه نمی‌تواند به خودی خود منشأ تحولات محسوب شود، اما آن‌چه رخ می‌دهد سرعت تکثیر این پدیده‌ها در رسانه‌های جدید و نقش این رسانه‌ها در برجسته‌سازی این پدیده‌هاست. در چنین موقعیت‌هایی رسانه به اندازه محتوا اهمیت پیدا می‌کند. این رسانه‌ها شیوه تولید، توزیع و اَشکال اصلی رسانه‌های معمول را به مبارزه طلبیده‌اند. نیازهای تولید این رسانه‌ها ناچیزتر از آن است که احتیاج به یک سازمان متمرکز یا محل معین (مانند رادیو و تلویزیون) داشته باشند و به طور متمرکز هم کنترل نمی‌شوند. رسانه‌های جدید، این توانایی را دارند که توازن قوا را به سود گیرنده برگردانند و انواع بسیاری از محتواها را در دسترس کاربران قرار دهند، بی آن‌که به سیستم‌های میانجی یا کنترل‌کننده، نیازی داشته باشند. البته باید توجه داشت که شبکه‌های اجتماعی ابزاری برای تغییر سیاسی در یک جامعه نیستند که بتوانند در آن کشور انقلاب کنند؛ زیرا انقلاب و هر تغییر سیاسی در فضای حقیقی یک جامعه و با توجه به ظرفیت‌های آن جامعه، روی می‌دهد نه در یک فضای مجازی (سایت آفتاب، 23/3/1391).
 
در بحث کیفیت محصولات رسانه‌ای توجه به ظرفیت‌های هر جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار است. جوامع مختلف ظرفیت‌های متفاوتی دارند از جمله ظرفیت‌های دینی، سکولار، فلسفی و عقلانی و... . الوین تافلر  در کتاب «موج سوم» 3 موج اصلی در زندگی بشری را معرفی می‌کند:
 
اولین موج شامل کشاورزی و تحولات انسانی از شکارچیان به افراد ساکن‌شده در مزارع است. این کار انسان را از تلاش دایمی برای امرار معاش رها ساخت و ثبات و امنیت لازم برای توسعه‌ فنون و فن‌آوری‌ها که مبنای تمدن امروز هستند را فراهم آورد.
 
موج دوم، انقلاب صنعتی است که دربرگیرنده‌ حرکت به سمت روش‌های تولیدی و سازماندهی نیروی کار است که جهان صنعتی مخلوق آن است. بهره‌برداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزاینده‌تر فن‌آوری، رفاه و سعادت را برای کشورهایی به دنبال داشته که از عهده‌ تغییرات لازم برآمده بودند.
 
موج سوم تافلر، تحولی پس از دوران صنعتی و مبتنی بر اطلاعات است که به گفته‌ او در دهه‌ 1950 آغاز شده است. در موج سوم، تافلر یک پیش‌بینی غیرعادی را در مورد اثرات عمیق تکنولوژی و بیوتکنولوژی در اقتصاد و همچنین تغییراتی که ما هم‌اینک می‌توانیم در روش‌های تولیدی، بازاریابی و الگوهای کاری شاهد باشیم، بیان داشت. او توجه زیادی به پیش‌بینی توسعه‌ بازاریابی و افزایش قدرت مصرف‌کننده معطوف داشته بود. او حتی واژه‌ای جدید «Prosumer» ابداع کرد که ترکیبی از تولیدکننده  و مصرف‌کننده  است.
 
جهانی سازی و نقش رسانه‌ها
واژه «جهاني كردن» يا «جهاني سازي» كه در ظاهر مترادف با «جهاني شدن» است، بار معنايي متفاوتي دارد. «جهاني كردن» يا «جهاني سازي» دلالت بر اين امر دارد كه قصد، برنامه و آگاهي معيني پشت اين فرآيند نهفته است. با اين توصيف بايد گفت «جهاني سازي» در برگيرنده اين معنا و مفهوم است كه نيروهايي توانمند در قالب دولت يا شركت‌هاي چندمليتي در راستاي علايق و منافع خود به كار همگون كردن و يكدست سازي جهان با هدف كنترل بر اوضاع پرداخته‌اند.
 
دكتر امير آشفته تهراني در كتاب «جامعه‌شناسي جهاني شدن» در تعريف اين واژه مي‌نويسد: «جهاني شدن يعني مجاز شمردن ليبراليسم، مجاز شمردن دين و مذهب و مجاز شمردن حل اختلاف‌ها از هر نوع كه باشد. مجاز شمردن ارتباطات و مسافرت و داشتن سرمايه.»
 
در سال‌هاي اخير داد و ستد محصولات تلويزيونی، راديویی، فيلم‌های سینمایی و ویدئویی و... گسترش زيادي داشته است. نظام هاي ملي پخش برنامه، تحت سلطه رقابت شديد بين المللي و كاهش ميزان مخاطبان بوده، همچنان كه الگوهاي ارتباطي به طور روزافزوني از مرزهاي ملي فراتر مي رود، آمار دسترسی به اينترنت و كاربران آن به طور تصاعدي در حال رشد است. در همه نقاط، مردم به شکلی بي‌سابقه در معرض ارزش‌هاي ديگر فرهنگ ها قرار گرفته‌اند. فرآيند همگوني فرهنگي كه توسط نظريه‌پردازان و عوامل دولت‌هاي غربي در حال انجام است، نيازمند بسترها و ابزارهايي است تا اين فرآيند به پيش رود. اين ابزارها در درجه نخست شبكه‌هاي اطلاع رساني جهاني و رسانه‌هاي ارتباط جمعي مانند «راديو، تلويزيون ماهواره‌اي و اينترنت» و بسترسازي با هدف نشر پیام‌های مختلف در قالب گسترش زبان انگليسي است. امروزه نقش رسانه ها و ميزان نفوذ آنها در ساخت فرهنگي جوامع بر كسي پوشيده نيست.
 
برخي از نظريه پردازان ارتباطات معتقدند امروز جهان در دست كسي است كه رسانه ها را در اختيار دارد. نقش عمده رسانه‌ها در شكل‌دهي به افكار عمومي باعث شده اهميت رسانه ها تا اين حد مورد توجه قرار گيرد. در نظر صاحب نظران غربي، در اختيار داشتن وسايل ارتباط جمعي و فناوري هاي جديد ارتباطي، مساوي با در اختيار داشتن استيلاي فرهنگي است. به باور برخي از جمله «ادگار موران» جامعه‌شناس فرانسوي استعمار در دو شكل مستقيم و غيرمستقيم يا استعمار نو، ظهور يافته و پس از تبديل استعمار مستقيم به استعمار غيرمستقيم، وادي فرهنگ به عنوان ابزار اين استعمار به خدمت گرفته شده و از اين پس هر فردي كه روي زمين متولد مي شود، فكر و انديشه‌اش تخدير مي‌شود. از اين رو استعمار، هميشگي شده و به محدوده‌هاي صرفاً جغرافيايي نيز ختم نمي‌شود. مهم‌ترين ابزار اين تخدير فرهنگي نيز رسانه است. (روزنامه اعتماد، 26/11/1387) 
 
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ساموئل هانتینگتون و فرانسیس فوکویاما دو دیدگاه مختلف را در این خصوص مطرح کردند. فوکویاما با طرح تئوری «پایان تاریخ»، بیان داشت که دیگر تعارضی در کار نیست و همه فرهنگ‌ها به سمت لیبرال دموکراسی خواهند رفت. اما هانتینگتون با زیرکی خاصی تئوری «جنگ تمدن‌ها» مطرح کرده و دو موضوع را مدنظر قرار داد:
1. نیروی جدید وارد عرصه بین‌الملل شده است (اسلام).
2. فروپاشی شوروی نه به علت ضعف درونی حکومت رخ داد و نه قوت لیبرال دموکراسی، بلکه به دلیل بحران هویت به وقوع پیوست.
آنچه هانتینگتون بحران هویت در شوروی سابق می‌نامد، با همراهی رسانه و اثر تخدیری آن به وجود آمده است. با کمک رسانه‌ها از دهه 80 میلادی جهانی‌سازی تبدیل به یک گفتمان مسلط شد.
 
گفتمان‌سازي در رسانه‌هاي جهاني
یکی از مهم‌ترین کارکردهای رسانه در چند دهه اخیر گفتمان سازی است. «گفتمان» از جمله مفاهيم مهم و كليدى است كه در شكل دادن به تفكر فلسفى اجتماعى و سياسى مغرب زمين نيمه دوم قرن بيستم، نقش به‏سزايى داشته است. اگرچه اين مفهوم در ادبيات فلسفى- اجتماعى قرون وسطى و بويژه در دوران مدرن، كاربرد فراوانى داشته و در نوشته هاى ماكياولى، هابز و روسو نيز مى‏توان يافت، اما در چند دهه اخير اين مفهوم نزد متفكرانى چون اميل بنونيسته، ميشل فوكو، ژاك دريدا و ديگر متفكران برجسته معاصر مغرب زمين، معنايى متفاوت به خود گرفته است.
 
گفتمان، يكى از مفاهيم كليدى در انديشه فوكو است. در نزد وى، گفتمان‏ها «اعمالى هستند كه به طور سيستماتيك، شكل‏دهنده موضوعاتى هستند كه خود سخن مى‏گويند. گفتمان‏ها درباره موضوعات صحبت نكرده و هويت موضوعات را تعيين نمى‏كنند. آنها سازنده موضوعات بوده و در فرايند اين سازندگى، مداخله خود را پنهان مى‏دارند. از اين رو، معانى و مفاهيم نه از درون زبان، بلكه از درون اعمال تشكيلاتى و ارتباطات اجتماعى-سياسى افراد با يكديگر، حاصل می ‏شوند. (هم‌اندیشی)
گفتمان به 3 نوع ضعیف، متوسط و مسلط تقسیم می‏شود. به عنوان مثال گفتمان بیداری اسلامی اکنون یک گفتمان مسلط است که دیگر گفتمان‏ها را کنار زده و بیشترین تاثیر را بر جوامع کشورهای خاورمیانه و آفریقا دارد. 
 
شايد بتوان گفتمان‏سازي را به دوران اخير عملكرد رسانه‏اي منتسب کرد. در دوران گذشته اگر چه تلاش براي ارائه تصوير خوب از خود و تصويري بد از ديگري از طريق رسانه‏ها جريان داشت اما اين تاكيدات مصداقي و تك‏گانه بود. اما امروزه اين جريان در قالب برنامه‏اي ساماندهي شده و مدون تحت عنوان گفتمان صورت مي‏ گيرد و به عبارتي دوران جديد رسانه ‏اي را مي ‏توان دوران تولد گفتمان‏ها برشمرد. همه اين تلاش‏هایی كه صورت مي ‏گيرد براي آن است كه مخاطب اقناع شود و افكار عمومي و ذهن انسان و به تبع آن رفتار بشر در مسير برنامه ‏ريزي شده توسط رسانه‏ ها جريان يابد. از اين منظر گفتمان سازي يكي از بهترين روش ها براي وصول به اين هدف است. زیرا:
1. ساختار معرفتي انسان اصولاً بر اساس گفتمان سازي عمل مي كند.
2. گفتمان از آن جهت كه در داخل زبان عمل مي كند و با توجه به مثلث «ون‏دايك» مبني بر كاربرد زبان، شناخت و ايدئولوژي و تعامل در موقعيت‏هاي فرهنگي و اجتماعي، دقيقاً مثل يك رسانه در داخل فرهنگ عمل مي‏ کند. چنين ویژگی منحصر به فردي قطعاً ماندگاري آثار و تداوم نسلي معاني ساخته شده توسط آن را به ‏صورت ويژه‏اي افزايش خواهد داد.
3. گفتمان‏سازي خود يك تاكتيك است كه تكنيك‏هاي ويژه ‏ای دارد. چرا كه خلق گفتمان‏ها براي رسيدن به استراتژي‏هاي ويژه‏ اي است كه قطعاً در مسير استمرار قدرت و سلطه حاكم به‏كار گرفته مي‏ شود.
4. ما سناريوها را بر اساس گفتمان‏ها طراحي مي‏ كنيم. سناريوهايي كه از طريق گفتمان‏ها طراحي شده باشد قطعاً قدرت اقناعي و تاثيرگذاري بيشتري خواهند داشت.
 
در بحث رسانه و گفتمان‏سازی، یک مثلث مطرح می ‏شود که 3 رأس آن قدرت و حکومت، رسانه و مردم هستند. رسانه‏ ها می‏ توانند در خدمت دولت بوده و گفتمانی را به گفتمانی غالب تبدیل کرده و آن را به مردم دیکته نموده و از این طریق مردم را با نظام حاکم همراه کنند. در مقابل رسانه‏ ها می‏ توانند در خدمت مردم بوده و گفتمانی مخالف گفتمان مسلط که توسط نظام حاکم مطرح شده، بسازند و از این طریق به حکومت فشار آورده و مطالبات مردم را پیگیری کنند.
 
نتیجه:
همان‏طور که گفته شد در تولیدات رسانه‌ای تعریف کیفیت به دلیل پیچیدگی متغیرهای اثرگذار بسیار دشوار است. رویکردهای اثبات‌گرا همانند نظریه‌های کیفیت در حوزه صنعت و خدمات، کیفیت را صرفا «برآورده کردن انتظار مخاطب» قلمداد می‌کنند اما نظریه‌های «هنجارگرا» محصول کیفی رسانه‌ای را محصولی می‌دانند که هم نیازهای مخاطب را پاسخ گوید و هم مصالح و سیاست‌های کارگزار رسانه‌ای را در خود بازتاب دهد. اما مک‏ لوهان چیزی فراتر از این‌ها را مطرح می‌کند این‌که رسانه به خودی خود داراي تأثيري است كه گاه گستره آن حتي بيش از پيام موجود در آن رسانه بوده و خواه ناخواه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم بر مخاطب تأثير خواهد گذاشت. بنابراین هر چه کیفیت خود رسانه به عنوان یک وسیله بالاتر باشد، آن‏چه به عنوان پیام منتقل می‏شود از کیفیت بالاتری برخوردار است. نقش پررنگ رسانه‌ها در زندگی امروز بشر و موج‌هایی که توسط رسانه‌ها ایجاد می‌شود از جمله موج بیداری اسلامی، مهر تاییدی است بر تئوری مک‌لوهان مبنی بر این که «رسانه همان پیام است». بنابراین کیفیت رسانه، ضامن کیفیت پیام و محتوا خواهد بود.
 
اگر امروزه جهانی‌سازی به گفتمان مسلط غرب تبدیل شده است، نشان‌دهنده توجه عمیق جامعه‌شناسان و کارشناسان رسانه به کیفیت رسانه به عنوان وسیله‌ای برای انتقال پیام است. در جهان امروز اگر می‌خواهیم پیامی را به گوش جهانیان برسانیم، تنها یک راه داریم: «رسانه‌ی با کیفیت».
....................................................................................
- دکتر مهدی گلجان، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
منابع:
1. بارت، رولان، از اثر تا متن، ترجمه مراد فرهادپور، ارغنون، شماره 4، 1383، صص 66-57
2. رجب‌بيگي، مجتبي، مديريت فراگير كيفيت (TQM)، دانشگاه صنعتي اميركبير، 1384
3. رضایيان، محمدتقي، مديريت كيفيت، نشر دادگستر اصفهان، 1381
4. رشيدپور، ابراهيم (1352)، آيينه‌هاي جيبي مارشال مك‌لوهان، انتشارات سروش.
5. شرف‌‏الدين، سيدحسين، دين و رسانه، معرفت، شماره 131، آبان 1387
6. لامعي، ابوالفتح، مباني مديريت كيفيت، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي، 1385.
7. ماني‌فر، محمدرضا، هنجارها در رسانه ملي، پژوهش و سنجش، سال يازدهم، شماره 37، 1383، صص 129-153.
8. محمدي شكيبا، عباس - منصور كيايي، نادر، رويكرد پست مدرنيستي به رسانه، پژوهش و سنجش، سال دوازده، شماره 41، 1384، صص 186-161
9. روزنامه اعتماد، شماره 1891، 26/11/1387، صفحه 8
10. Baudrillard, Jean, The System of Objects, oxford, 1988
11. ISAS, Guide lines for media production, 2007
12. Keller, Douglas, media and culture between modernity and post modernity, sage 2004
13. http://aftabnews.ir/vdcb99b85rhbswp.uiur.html
14. http://rasekhoon.net/article/show-91271.aspx
15. http://hamandishi.net/2010/component/content/article/58-andishe/3624
 
Concept of Quality in Media Products
Abstract 
The ever-increasing expansion and influence of the modern mass media and its products, as the most outstanding achievements of the industrial world and the influential cultural and communicative technologies, has diversely put all cultural phenomena and factors under its coverage. Either the quantity or the quality of such communication and its effects and results has posed important questions and issues which are interesting for media researchers as new research areas.  
Concept of quality in media and its products is one of the most important samples of the field. Quality is an interdisciplinary concept which is essential almost for all social sciences including management, communications and media.
In this paper, initially a brief definition of the quality concept in industry, management, etc. is proposed and then the quality of the media products is appraised in order to depict a somehow general picture of the dominant space of the field. Likewise, the objective indicators of a high-quality media product including quality of content and information, observing ethics, the apparent attractions of a product, etc. will be examined through introducing of three groups: producers, users and reference and their expectations from a quality media product. 
Keywords: Media, Media Products, Quality, Content
 
کد خبر 2243583

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • ryhoon IR ۰۹:۲۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۳۰
      0 0
      من ک چیزی ازش نفهمیدم اگه کسی جوابو میدونه بگه